یکی از مهم‌ترین آموزش‌هایی که به خصوص در دهه اخیر روانشناسان کودک به آن تاکید دارند، آموزش سواد مالی برای کودکان و نوجوانان است. البته این موضوع تا حد زیادی به سواد مالی والدین نیز باز می‌گردد، افرادی که خود نمی‌توانند به درستی دخل و خرجشان را مدیریت کنند، توانایی آموزش صحیح این مورد را به فرزندانشان نخواهند داشت.

اما از طرفی هستند کسانی علی‌رغم سواد مالی بالا، اصلا فرزندانشان را وارد این حیطه نمی‌کنند؛ البته هدف این افراد تامین آسایش فرزندشان و نداشتن دغدغه پول برای کودک است؛ ولی زیاده‌روی در این موضوع، در آینده تبعات منفی برای کودک خواهد داشت. اگر فرزند ما فکر کند که پول همیشه از یک منبع نامحدود و بدون زحمت تهیه تامین می‌شود، در آینده چه مسئولیتی را می‌تواند در اجتماع به عهده بگیرد؟

البته ما نمی‌خواهیم به فرزندمان بگوییم که پول به سختی به دست می‌آید، قدر آن را بدان، آن را خرج نکن، و از این قبیل صحبت‌ها…، این رفتار تنها موجب ترس کودک می‌شود! ما می‌خواهیم او با مفاهیم مالی مانند: دستمزد، پس‌‍انداز، بخشش، سرمایه‌گذاری، سود، ضرر، بهره، بدهی و… به صورت کلی و مفهومی آشنا شود؛ برخی از آنها را در ابعاد کوچکتر تجربه کند و در نهایت مدیریت مالی را بیاموزد.

افرادی که در سنین پایین‌تر و به درستی با این مفاهیم آشنا می‌شوند، در آینده زندگی مالی و اجتماعی موفق‌تری خواهند داشت؛ آنها کمتر دچار ترس و سردرگمی می‌شوند؛ کلاه‌برداری‌های مالی اغلب برای افرادی که سواد مالی خوبی ندارند اتفاق می‌افتد و در مجموع افرادی که هوش و سواد مالی بالاتری دارند، سریع‌تر مسیر ترقی را طی می‌کنند. در این مقاله درباره آموزش سواد مالی برای کودکان و نوجوانان صحبت می‌کنیم. 

آموزش سواد مالی برای کودکان و نوجوانان

رابرت کیوساکی در کتاب پدر پولدار، پدر بی پول به این موضوع اشاره می‌کند که افراد ناموفق در زمینه مالی ابتدا پول خود را خرج می‌کنند؛ سپس اگر مبلغ ناچیزی باقی ماند، برای آن تصمیم می‌گیرند. اما افراد باهوش‌، دارایی خود را مدیریت می‌کنند، آنها می‌دانند که باید درآمد کسب شده را به صورت کلی به چهار بخش: سرمایه‌گذاری، پس‌انداز، بخشش و خرج روزانه تقسیم کنند و آموزش این موارد به کودکان و نوجوانان را ضروری می‌داند. در ادامه به توضیح بیشتری در این موارد می‌پردازیم.

درآمد:

فرزند ما باید بداند که چیزی به نام شغل و کسب درآمد وجود دارد، ما نمی‌خواهيم او را بترسانيم و بگوییم پول کم است! بلکه می‌خواهیم بداند که پول از یک کیف جادویی تامین نمی‌شود. برای داشتن درآمد ثابت باید به یادگیری مهارت‌های مختلف بپردازد و در آینده بتواند آنها را به کار بگیرد. چه بسا افراد زیادی که به مدرسه رفته‌اند اما پس از پایان تحصیلات فاقد مهارت خاصی هستند! اگرچه در مدرسه بسیاری از مهارت‌ها و علوم آموزش داده می‌شوند، اما کودک ما باید درک کند که مهارت وی است که می‌تواند برای او کسب درآمد کند.

شخصی نجار موفقی است و دیگری وکیل خبره و شخص بعدی مربی شنا معروف و به همین ترتیب…، ما می‌خواهیم کودک موضوع داشتن مهارت را درک کند، نه صرفا کسب نمره خوب! به عنوان مثال آیا تمام کسانی که با نمره خوب از دانشگاه حقوق فارغ‌التحصیل شده‌اند، وکیل‌های موفقی هستند؟ همه می‌دانیم که این موفقیت صرفا برای همه اتفاق نمی‌افتد. پس باید به جای تاکید بر روی نمره، در کودکی بر روی مهارت و در نوجوانی بر روی تقویت مهارت و شغل تاکید کنیم.

سرمایه‌گذاری:

سرمایه‌گذاری یک فعالیت مالی است که در کنار درآمد ثابت می‌توانیم از سود آن نیز استفاده کنیم. ما باید مفهوم سرمایه‌گذاری را به کودک بیاموزیم تا آن را با پس‌انداز اشتباه نگیرد. اینکه فرزند ما پول توجیبی خود را برای خرید چیزی جمع‌آوری کند، سرمایه‌گذاری نیست، بلکه پس‌انداز است؛ البته در ادامه به موضوع پس‌انداز هم می‌پردازیم، اما در این لحظه می‌خواهیم کودک و یا بیشتر فرزند نوجوان ما با مفهوم سرمایه‌گذاری آشنا شود.

در سنین کمتر می‌توانیم با افتتاح حساب‌های بانکی از نوع سودده، مفهوم سرمایه‌گذاری را به کودکمان بیاموزیم. او می‌داند که وجهی را در بانک نگهداری کرده و برای مدت طولانی نمی‌تواند از آن استفاده کند، اما در همین مدت طولانی سودی نصیب او خواهد شد و پول وی افزایش میابد. برای شروع آموزش سرمایه‌گذاری از طریق حساب بانکی انتخاب خوبی است، اما پس از مدتی ما باید او را با مفاهیم پیچیده‌تری مانند: سود، ضرر و ریسک هم آشنا کنیم.

سرمایه‌گذاری در بورس برای آموزش این مفاهیم می‌تواند انتخاب خوبی باشد. اگرچه برای این مورد اگر خودمان دانش کافی راجع به بورس نداشته باشیم، باید زمانی را صرف یادگیری آن کنیم؛ و چه بهتر که هم خودمان و هم فرزندمان از این آموزش‌ها بهره ببرند. در محیطی مانند بورس فرزند نوجوان ما می‌آموزد که به جز نگهداری پول در بانک و استفاده از سود ناچیز آن، انتخاب‌های بیشتری هم دارد که نیازمند، ریسک‌پذیری و دانش مالی هستند.

ما در این مرحله به کودک خود می‌آموزیم که بورس چگونه کار می‌کند؛ او مفهوم سود و زیان را به خوبی در بازار بورس درک خواهد کرد و از همه مهم‌تر یاد می‌گیرد که برای انجام سرمایه‌گذاری نیاز به دانش مالی دارد و به خصوص برای فعالیت در بازار بورس باید روش‌های تحلیل این بازار را بیاموزد. خوشبختانه در حال حاضر آموزش‌های فراوانی در قالب پکیج‌های خودآموز و کلاس‌های مجازی و… برای آموزش بورس به نوجوانان وجود دارد و والدین می‌توانند به راحتی از آنها استفاده کنند.

پس‌انداز:

این مورد یکی از ساده‌ترین آموزش‌ها به کودکان تلقی می‌شود که معمولا نقطه شروع آن، تهیه قلک است. همه ما در کودکی قلک داشتیم و احتمالا برای فرزندانمان هم تهیه کرده‌ایم. پس‌انداز کردن، قدرت صبر را در فرزند ما افزایش می‌دهد و همچنین از تصمیمات هیجانی در او جلوگیری می‌کند.

وقتی فرزند ما شروع به پس‌انداز کردن وجهی برای تهیه کالایی می‌کند؛ فرصت فکر کردن دارد، گاهی به این نتیجه می‌رسد که حالا دیگر خیلی هم آن وسیله را دوست ندارد و گاهی مشتاق‌تر می‌شود؛ در مجموع زمانی که برای پس‌انداز طی می‌شود به کودک کمک می‌کند که خواسته واقعی خود را دریابد، قدرت صبر پیدا کند، ارزش پول را به معنای حقیقی (و نه فقط در صحبت) درک کند و حس کند که با تلاش خود به خواسته‌اش رسیده است.

بخشش:

این موضوعی است که ما بسیاری از اوقات آن را نادیده می‌گیریم، اتفاقا به کودکان خود می‌گوییم متکدیان در خیابان دروغگو هستند و نباید به آنها اعتماد کرد، اما در ادامه نمی‌گوییم به چه کسی باید اعتماد کنند و به چه کسی کمک کنند. ما می‌گوییم این کار را نکن اما نمی‌گوییم چه کاری را به جای آن می‌توانی انجام دهی! در این حالت کودک فکر می‌کند کمک کردن کار خوبی نیست.

بخشش قسمتی از درآمد باعث می‌شود کودک ما احساس کند جزوی از جامعه است و حضور تاثیرگذار دارد، این کار روح او را وسعت می‌بخشد و کمک می‌کند بتواند افراد را بیشتر درک کند. بهتر است بخشش پول و یا حتی کالا از طریق نهادهای مربوطه صورت بگیرد تا فرزند ما با مشکل پیدا کردن نیازمند واقعی روبرو نشود.

این کار می‌تواند به اشکال مختلفی انجام شود، مثلا اختصاص بخشی از پول توجیبی به خیریه کودکان سرطانی، تهیه وسایل مدرسه برای کودکان دیگر و…؛ دقت کنید که ما نمی‌خواهیم احساس ترحم در فرزندمان ایجاد کنیم! بلکه می‌خواهیم او خود را بخشی از جامعه و سهیم در آن بداند، می‌خواهیم او بخشش و حسی که پس از آن خواهد داشت را تجربه کند و در نهایت بداند که اختصاص بخشی از ثروت به کارهای خیریه می‌تواند جزو فعالیت‌های ثابت مالی او قرار گیرد.

 

سخن آخر

خیلی از اوقات پیش می‌آید که ما وقتی می‌خواهیم موضوعی را به کودکمان بیاموزیم، تازه متوجه می‌شویم که خود آن را به درستی درک نکرده‌ایم! در واقع این یک ضعف نیست! شاید تا این لحظه که نمی‌دانستیم آگاهی کمی راجع به موضوع داریم، برایمان ضعف محسوب می‌شد؛ اما حالا که می‌دانیم باید دانش خود را در آن زمینه تقویت کنیم، دیگر ضعف به حساب نمی‌آید و می‌توانیم اقدامات خوبی برای ارتقا دانش خود انجام دهیم.

سواد مالی یکی از همین مفاهیم است که متاسفانه والدین بسیاری در آن ضعف دارند و باید سوادمالی کودکان را افزایش داد؛ اما خوشبختانه در حال حاضر روانشناسان و مشاوران کودک به خوبی ما را در این زمینه راهنمایی می‌کنند. کتب و مقالات فراوانی وجود دارند که ما می‌توانیم با مطالعه آنها درک خود را از موضوع سواد مالی افزایش دهیم، مطالب جدیدی بیاموزیم و آموزه‌های خود را به کودکانمان انتقال دهیم. چیزی که اهمیت دارد، جدی گرفتن این موضوع و غافل نشدن از آن هم برای خودمان و هم برای آینده فرزندمان است.