سرمایه‌گذاران در بازار بورس با چالش‌های فراوانی روبرو هستند. ریسک بازار، انتخاب استراتژی، تصمیم‌گیری در رابطه با انتخاب سهم، نمونه‌ای از این چالش ها است. تمامی این موارد دارای تعدادی پارامتر هستند؛ به عنوان مثال ریسک بازار با در نظر گرفتن تعدادی پارامتر سنجیده می‌شود.

اما در تمامی اینها، یک گزینه ثابت وجود دارد: «تعداد انتخاب‌هایی که داریم». شما در نهایت با پذیرفتن ریسک بازار، انتخاب استراتژی سرمایه‌گذاری و… با تعدادی انتخاب مواجه خواهید شد. گاهی تعداد این انتخاب‌ها محدود و ساده‌تر است اما گاهی زیاد بودن تعداد انتخاب‌ها موجب سردرگمی شخص و از دست رفتن زمان می‌شود.

بعضی از سهامداران نداشتن تعداد زیادی از انتخاب‌ها را ضعف تلقی می‌کنند و به عبارتی این نوع انتخاب را یک سرمایه‌گذاری اجباری می‌دانند و اما تعدادی دیگر ترجیح می‌دهند که پس از بررسی و آنالیز، به یک نتیجه مشخص برسند.

اما در حقیقت کدام یک از این دیدگاه‌ها صحیح است؟ آیا داشتن انتخاب‌های بیشتر باعث تصمیم‌گیری بهتر می‌شود؟ و یا در نهایت سردرگمی سرمایه‌گذار را در پی خواهد داشت؟ در ادامه به بررسی این موضوع می‌پردازیم.

استراتژی سرمایه‌گذاری

همه سرمایه‌گذاران برای انتخاب سهام مدنظر خود از یک یا چند استراتژی در کنار یکدیگر استفاده می‌کنند. از نمونه این روش‌ها می‌توان تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال، تحلیل کیفی، سرمایه‌گذاری ارزشی، سرمایه‌گذاری رشدی، سرمایه‌گذاری به روش GARP، سرمایه‌گذاری درآمدی و روش کن‌اسلیم را نام برد؛ که بیشتر افراد از دو تکنیک تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال در کنار هم استفاده می‌کنند.

همانطور که می‌دانید در بیشتر روش‌های تحلیلی، سهام شرکت مورد نظر به صورت مجزا مورد بررسی فرار می‌گیرد. البته بررسی وضعیت کلی بازار برای انجام خرید و فروش همواره مدنظر سرمایه‌گذاران است ولیکن در روش‌هایی مانند تحلیل بنیادی، تحلیل‌گر نیازمند اطلاعات شرکت مانند صورت‌های مالی و… است.

حال در نظر بگیرید که شما قصد دارید سهام تعدادی از شرکت‌ها با استفاده از این روش تحلیل کنید؛ و البته تنها به یک استراتژی بسنده نخواهید کرد و چندین روش را در کنار یکدیگر به‌کار می‌برید.

در نظر بگیرید که شما در پرتفوی خود، بر روی تعدادی از سهام‌ها با دیدگاه بلندمدت سرمایه‌گذاری کرده‌اید و برای تعدادی دیگر، سوددهی سریع‌تر نظرتان است. بدیهی است که برای هر کدام از این دو گروه، شما تعدادی استراتژی را در کنار یکدیگر بکار می‌برید.

با در نظر گرفتن بهترین حالت، شما اطلاعات لازم را برای انجام تحلیل را در اختیار دارید؛ به وضعیت بازار تسلط دارید و با تمامی صنایع آشنا هستید و زمانی برای این موارد صرف نخواهید کرد؛ در نهایت چقدر زمان برای تحلیل نیاز دارید؟ آیا همچنان بیشتر بودن انتخاب‌ها گزینه خوبی محسوب می‌شود؟

اگر نتیجه تحلیل (خصوصا در سرمایه‌گذاری بلندمدت) برای تعدادی شرکت نزدیک به هم باشد، چقدر زمان برای اینکه کدام یک بهتر است نیاز دارید؟ آیا منابع لازم و یا تجربه کافی برای این تصمیم‌گیری را دارید؟

اگرچه در اختیار داشتن انتخاب‌های زیاد، یک حسن سرمایه‌گذاری در بازار بورس محسوب می‌شود ولیکن طرف دیگر این ویژگی، سردرگمیست که می‌تواند باعث انتخاب اشتباه شود؛ طبق این دیدگاه می‌توان نتیجه گرفت که هر چند بازار انتخاب‌های فراوانی را برایتان فراهم می‌کند، ولیکن شما سعی کنید با انتخاب هدف و استراتژی خود، انتخاب‌هایتان نسبتا محدود نمایید تا تمرکز بیشتری بر مسیر پیش‌رو داشته باشید.

 

محدود کردن انتخاب‌ها

تا این مرحله آموختیم که محدود کردن انتخاب‌ها نه تنها به معنی از دست دادن بازار نیست، بلکه می‌تواند مزایای بیشتری هم داشته باشد. اما چگومه این کار را انجام دهیم؟

همگی می‌دانیم که برای خرید و فروش سهام و کسب سود در بازار بورس باید نکاتی را درنظر داشته باشیم که با رعایت همین نکات، انتخاب‌های ما مسیری مشخص را پیدا می‌کنند و محدودیت مورد نظر خودبه‌خود پدید می‌آید. در ادامه به بررسی مهم‌ترین این نکات می‌پردازیم.

  • قابلیت نقدشوندگی؛ نقدشوندگی سهام یعنی قابلیت معامله آن سهم در کم‌ترین زمانی که ممکن است. به عبارتی هر چقدر معاملات سهام شرکتی در بازار بورس بیشتر باشد، آن سهم قابلیت نقدشوندگی بیشتری دارد و ریسک سرمایه‌گذاری در آن کمتر است. البته این موضوع ممکن ایت در بازه‌های زمانی متفاوت تغییر کند، ولی معمولا روند آن برای مدتی ثابت است.

بنابراین با تحلیل بازار در بازه‌های زمانی مشخص، احتمالا تعدادی از انتخاب‌های شما که فاقد این ویژگی هستند حذف خواهند شد. این مورد حتی می‌تواند شامل کل سهام‌های مربوط به یک صنعت خاص باشد.

  • آشنایی با صنایع؛ بیشتر افراد سعی می‌کنند در سبد سهام خود، تنوعی از سهام شرکت‌ها در صنایع مختلف را داشته باشند. با این کار می‌توان تعدادی از شرکت‌ها را برای سرمایه‌گذاری بلندمدت و تعدادی را در برنامه کوتاه‌مدت مدنظر قرار داد. طی این روش سهام‌هایی که در برنامه بلندمدت قرار دارند از معاملات روزانه حذف می‌شوند و در خرید و فروش‌های روزانه هم با مطالعه‌ای که بر روی صنایع انجام شده است، تعداد بررسی‌ها کاهش میاید و زمانی بابت شناسایی شرکت جدید صرف نمی‌شود.

به عبارتی از آنجایی که سرمایه‌گذار  با صنایع مختلف آشنا است، حتی اگر شرکتی را نشناسد، می‌تواند تشخیص دهد که در این بازه زمانی سرمایه‌گذاری بر روی سهام آن صحیح است یا باید به زمان دیگری موکول شود.

  • انتخاب استراتژی؛ در قبل به بررسی استراتژی‌های سرمایه‌گذاری پرداختیم، بنابراین می‌دانیم که برای یک سرمایه‌گذاری موفق داشتن استراتژی امری ضروری است. دقت کنید که استراتژی سرمایه‌گذاری تنها برای تحلیل سهام شرکت‌ها نیست و این مورد به روحیه افراد و میزان سرمایه آنها هم بستگی دارد.

بعضی از استراتژی‌ها ریسک بالاتری دارند و مناسب افراد ریسک‌پذیر و البته با میزان سرمایه کمتر هستند؛ اما بعضی دیگر محافظه‌کارانه و مناسب افراد با ریسک‌پذیری کمتر و سرمایه بیشتر است. بنابراین انتخاب استراتژی نیز خودبه‌خود انتخاب‌های شما را محدود می‌کند.

  • ترس از انجام معامله؛ زمانی که شما از روش‌ها و تحلیل‌های انتخابیتان استفاده می‌کنید و به عبارتی در مسیری مشخص پیش می‌روید، باید طبق آنچه نتیجه تحلیل می‌گوید عمل کنید.

اگر نتیجه تحلیل و یا روند نزولی سهام می‌گوید که سهم باید فروخته شود، ترس از فروش آن نداشته باشید؛ اگر متوجه شدید که اکنون زمان خرید سهامی است، به امید کاهش قیمت غیرمنطقی تعلل نکنید و خرید خود را انجام دهید.

ترس از انجام معامله، باعث از دست رفتن زمان مناسب معامله خواهد شد و در نهایت شما با تعداد زیادی فرصت از دست رفته و سهام‌هایی که برنامه‌ای برای آنها ندارید روبرو خواهید شد.  در این شرایط احتمالا به سمت انتخاب‌های جدید می‌روید و با شلوغ شدن بی دلیل سبد سهام خود، دچار سردرگمی می‌شوید. عدم تعلل در بازار بورس را یک نکته حیاتی درنظر بگیرید.

  • شناخت ظرفیت رشد سهام؛ در حالت کلی نمی‌توان بازار بورس را یک بازار باثبات درنظر گرفت. این بازار مدام در حال نوسان است و قیمت سهام هر لحظه در آن تغییر می‌کند.

منظور از تغییر، هم روند کاهشی است و هم افزایشی؛ بنابراین زمانی که شما سهامی را به امید افزایش قیمت آن خریداری می‌کنید، باید به ظرفیت آن نیز توجه کنید. البته کشف این ظرفیت به آسانی صورت نمی‌گیرد ولی با انجام تحلیل و کمک گرفتن از مشاوران بورس می‌توان ظرفیت رشد یک سهام را تخمین زد.

زمانی که ظرفیت رشد سهام شرکت‌ها برایتان مشخص می‌شود، انتخاب‌های شما محدود می‌گردد. هر سرمایه‌گذار با توجه به برنامه بلندمدت یا کوتاه‌مدتی که دارد، این ظرفیت را مدنظر قرار می‌دهد و به عنوان مثال می‌توان گفت که یک سهام با ظرفیت رشد محدود برای برنامه طولانی‌مدت گزینه مناسبی نخواهد بود ولی برای زمان کوتاه، احتمالا این سهم ارزش ریسک کردن را دارد.

موارد متعددی هستند که با مدنظر قرار دادن آنها، انتخاب‌های شما محدود می‌شود و سردرگمی احتمالی کاهش میابد، ولیکن گزینه‌های ذکر شده در بالا از اصلی‌ترین آنها هستند. به عبارتی این موارد، مسیر و هدف شما را از سرمایه‌گذاری در بازار بورس مشخص می‌کنند و پس از آن شما ناخودآگاه با موارد بیشتری آشنا خواهید شد.