همه ما به دنبال کسب ثروت به روشهای مختلف هستیم. بعضی از افراد به یادگیری مهارتهای متنوعی میپردازند و سعی میکنند با بکارگیری آنها در کنار یکدیگر درآمد خود را افزایش دهند؛ برخی دیگر به سرمایهگذاری در بازارهای مختلف میپردازند و عدهای بر روی نیاز عام جامعه تمرکز میکنند و از این طریق دارایی خود را با رفع نیازهای ضروری جامعه افزایش میدهند.
عدهای با انجام همین کارها به موفقیت دست میابند و عدهای دیگر به صورت مکرر شکست را تجربه میکنند. چطور ممکن است دو نفر سرمایهگذاری در بازارهای مالی را انتخاب کنند، اما یکی موفق شود و دیگری متضرر؟ آیا این موضوع از روی شانس رخ میدهد؟ شم اقتصادی یا فکر مثبت در میان دخیل است؟ و یا تعدادی از ویژگیها در کنار هم، موجب حاصل شدن چنین نتایجی میشود؟
شاید هر ویژگی مثبت، مانند کسب علم، گسترش روابط، فکر مثبت و… قدم مفیدی در راه ثروتمند شدن تلقی شود، اما به تنهایی نمیتواند تاثیر چندانی داشته باشد. اگر شما مهارتی داشته باشید اما ندانید آن را چگونه و کجا به کار بگیرید، پول چندانی از راه آن مهارت خاص نصیبتان نخواهد شد.
بنابراین میتوان مسیر ثروتمند شدن را متشکل از تعدادی ویژگی خاص و بکار بردن آنها در کنار یکدیگر دانست. اگرچه ممکن است افراد مسیرهای متفاوتی را برای ثروتمند شدن طی کنند اما همگی از تعدادی ویژگی مشترک برخوردارند که در ادامه به بررسی مهمترین آنها میپردازیم.
ده ویژگی افراد پولدار
در این بخش به سبک زندگی افراد ثروتمند و ویژگی هایی که افراد پولدار دارند می پردازیم:
1- هدفگذاری
زمانی که صحبت از هدفگذاری به میان میآید، بیشتر افراد تصور میکنند که باید یکی از علایق و آرزوهای خود را متصور شوند و در راستای رسیدن به آن تلاش کنند. اگر چه این طرز فکر اشتباه نیست؛ اما بسیار خام و کلی است و ممکن است موجب ناامیدی افراد در همان قدمهای نخستین شود.
هدف باید از فیلترهایی مانند امکانسنجی، شرایط جامعه، میزان علم یا مهارت و سرمایه مورد نیاز و… رد شود و نهایت به یک مقصد منطقی بزرگتر و تعدادی مقصد کوچکتر تبدیل شود. بنابراین در این جا دو موضوع مطرح شد: اول نحوه هدفگذاری و سپس تقسیم آن به اهداف کوچکتر، که به تفکیک به بررسی هر دو مورد میپردازیم.
فردی را در نظر بگیرد که تمایل دارد در زمینه رستورانداری فعالیت کند، ممکن است یک رستوران زنجیرهای و بینالمللی بزرگ در ذهن وی باشد؛ وجود این تصویر در ذهن وی ایرادی ندارد، اما برای شروع، هدف قرار دادن آن میتواند باعث سردرگمی شود.
در ابتدا فرد باید جامعه خود را بشناسد، نیاز به فستفود و یا غذای سنتی بیشتر است؟ جامعه از این دو مورد اشباع شده و نیاز به نوآوری دارد؟ هزینه اولیه برای شروع هر کدام چقدر است؟ برای تامین وجوه اولیه از چه کانالهایی میتوان اقدام کرد؟ علم و دانش شخص در این زمینهها چقدر است؟ و بسیاری از سوالات دیگر که فرد با پاسخدهی به آنها میتواند یک هدف مشخص و شدنی را در زمینه مورد علاقهاش خود تعیین کند.
اما بخش دوم تقسیمبندی هدف به بخشهای کوچکتر است، اگر هدف خود را در راس یک نردبان در نظر بگیریم، باید آن را به بخشهای کوچکتر به اندازه پلههای نردبان تقسیم کنیم که با طی کردن هر کدام از آنها یک قدم به هدف خود نزدیکر میشویم؛ و برای هر پله باید از قبل برنامهریزی کنیم و بازه زمانی خاصی را برای آن در نظر بگیریم.
البته دقت کنید که منظور از هدفگذای منطقی، صرف نظر از بلندپروازی نیست! فکر محدود شما را محدود میکند و فکر بزرگ به شما بال و پر میدهد؛ اما موضوع این است که بزرگی فکر موجب ناامیدی شما در رسیدن به آن نشود. آرزویی که آنقدر برای شما دست نیافتنی باشد که موجب شود هیچ اقدامی انجام ندهید و فقط آن را یک رویا تلقی کنید، هدف به حساب نمیآید.
2- اولویتبندی
شما در زندگی برای چه چیزهایی ارزش قائل میشوید و چقدر برای آنها زمان میگذارید؟ اولویتهای زندگی شما چگونه است؟ حتما شنیدهاید عقل سالم در بدن سالم و این موضوع کاملا حقیقیت دارد. تمامی افراد ثروتمند مراقب جسم، روح و فکر خود هستند. آنها با تغذیه نامناسب، ورزش نکردن و بی اهمیتی به بدن خود، درگیر بیماریهای قابل کنترل نمیشوند و همیشه سلامت و سرحال هستند و با تجربه حس خوب نسبت به خود، یک قدم جلوتر از افرادی میباشند که حس خوبی به خود ندارند.
این اهمیت دادن به خود در رابطه با ذهن هم صدق میکند، افراد ثروتمند، همواره کتاب میخوانند، دانش و مهارت خود را در زمینه کارشان و همچنین مسائل اقتصادی افزایش میدهند، فکر خود با اخبار اشتباه، برنامههای بیهوده تلوزیونی و شبکههای اجتماعی (صرفا جهت سرگرمی) هدر نمیدهند. آنها نمیگذارند روحشان آشفته شود و از تنبلی فکر و جسم دوری میکنند.
3- شناخت فرصتها
افراد ثروتمند به جمله هر چه پیش آید خوش آید اعتقادی ندارند. آنها به جای تمرکز بر روی مشکلات و زندگی کردن با بیخیالی، به دنیال فرصتها میگردند و با تمام قوا بر روی آنها تمرکز میکنند. اگر به یک فرد عادی یک پیشنهاد سرمایهگذاری بدهید، اول از همه ریسکهای آن را میشمارد؛ اما یک فرد پولدار آن را به چشم فرصت میبیند، شرایط موفقیت در آن را میسنجد، نتیجه کار را در نظر میگیرد و نهایت به دنبال راهی برای مدیریت ریسک میگردد.
افراد پولدار به دنبال راهی برای پولدارتر شدن نیستند! آنها راهی را برای این منظور میسازند، آنها نمیترسند که خلاف جهت اکثر مردم حرکت کنند و سعی میکنند با افق دید گستردهتر به مسیرها نگاه کنند.
4- روابط
روابط برای افراد پولدار بسیار مهم است. اول اینکه آنها زمان خود را با افراد افسرده، کسانیکه همواره بر روی بدبختی و محدودیت تمرکز میکنند و اصلا توانایی شنیدن ایدههای جدید را ندارند، سپری نمیکنند. و دوم در نظر گرفتن تاثیر روابط در پیشبرد کارها و جذب سرمایه است.
افراد پولدار سعی میکنند به دیگر ثروتمندان نزدیک شوند، این کار نه تنها انگیزه آنها را بالا میبرد، بلکه باعث میشود در بسیاری از مشکلات بتوانند از تجربهها و یا روابط با این افراد استفاده کنند. همچنین آنها میدانند که ممکن است سرمایه مورد نیاز کافی را نداشته باشند، بنابراین بر روی دارایی افراد دیگر هم به صورت غیرمستقیم تمرکز میکنند.
سرمایهگذاری دقیقا این مورد را برای آنها ممکن میکند، تمامی ثروتمندان، با صرف نظر از اینکه شاخه تخصصی فعالیتشان چه حوزهای است، به سرمایهگذاری و تامین مالی از این طریق، مقداری از نیازهای مالی خود را در راه رسیدن به هدف تامین میکنند.
5- مدیریت دارایی
برخی از افراد تصور میکنند چون در این لحظه دارایی چندانی ندارند، مدیریت آن کاری عبث و بیهوده است. اما چنین نیست، مدیریت دارایی یک مهارت است که با کسب و استفاده از آن میتوانید دارایی خود را مدیریت کنید و حتی با حجم اندک به سرمایهگذاری آن بپردازید.
حتی اگر فکر کنید که انجام سرمایهگذاری برایتان در این لحظه غیرممکن است؛ خریدهایی که انجام میدهید را تصور کنید، چقدر به خرید وسایلی میپردازید که به آنها نیازی ندارید؟ میزان خرج ثابت و متغیر خود را میدانید؟ آیا تا به حال بیش از درآمد خود خرج کردهاید و بابت این کار بدهکار شدهاید؟
مدیریت دارایی تنها مخصوص ثروتمندان نیست، بلکه عادت آنهاست. زمانی که شما بتوانید با قاطعیت به سوالات بالا پاسخ دهید و در نهایت ایرادهای آن را رفع کرده و سعی کنید با مدیریت و حساب شده خرج کنید، یک قدم به ثروتمند شدن نزدیکتر شده اید.
6- ناامیدی و بیمسئولتی
دو ویژگی افرادی که نمیتوانند موفق شوند، ناامیدی و بیمسئولتی است. این افراد با کوچکترین مشکلی ناامید میشوند. ممکن است ابتدا بدون حساب و کتاب آغاز کنند و سپس با مواجه شدن با سختیهای کار ناامید شوند؛ حتی ممکن است ریسکهای کار را پیشبینی کرده باشند اما پس از مدتی خسته شوند و به جای شارژ کردن جسم و روح خود، از ادامه مسیر صرف نظر کنند.
بدتر از مورد بالا، بی مسئولیتی در برابر رخدادهاست! اگر بابت اتفاق ناخوشایند، و مشکلات راه به دنبال مقصر میگردید، هرگز به یک فرد ثروتمند تبدیل نخواهید شد. افراد ثروتمند از اتفاقات درس میگیرند و پس از مشخص شدن دلیل آن رویداد، سعی میکنند در آینده از آن بپرهیزند؛ اما هرگز بر روی دلیل اتفاقات بد تمرکز نمیکنند.
شما نمیتوانید تا ابد به دنیال مقصر بگردید و خود را تبرئه کنید، حتی نمیتوانید مدام خود را سرزنش کنید و توقع داشته باشید که روحیهتان حفظ شود. شکست خوردن، درس گرفتن، یادگیری نحوه حل مشکل و مسئولیتپذیر بودن از دیگر ویژگیهای افراد ثروتمند است.
7- قدرت تصمیمگیری
افراد ثروتمند با «تعارف کردن» رابطه خوبی ندارند. آنها توانایی گفتن «نه» را در خود پرورش میدهند و از طرفی از این ویژگی برای لجبازی با فرد مقابل استفاده نمیکنند. پولدارها به پیشنهادها فکر میکنند و سپس آنها را قبول یا رد میکنند. آنها میدانند که باید تصمیم بگیرند، اگرچه تصمیمگیری عجولانه را نمیپسندند اما تعلل و یا تعارف را در تصمیمات خود جایز نمیدانند.
همیشه به تعهداتی که در مسیر رسیدن به هدف قبول میکنید، توجه داشته باشید. اگرچه ممکن است گاهی به صورت موقت در شرایطی قرار بگیرید که چندان با آن موافق نیستید، اما دقت کنید که شما نباید از مسیر اصلی خارج شوید و هدف خود را گم کنید.
8- مدیریت ریسک
بارها شنیدهایم که شخصی ریسکپذیری بالایی داشته و با سرمایهگذای در یک بازار پرریسک به سود بالایی دست یافته است، اما برعکس این داستان را هم شنیدهایم! کدامیک حقیقت دارد و تفاوت این دو فرد چیست؟
دقت کنید که ریسکپذیری ویژگی خوبی به حساب میآید و اگر بترسید هرگز نمیتوانید هیچ کاری را شروع کنید. اما این به معنی بیگدار به آب زدن نیست.
شخصی که در بازار پرریسک موفق میشود، توانسته ریسکهای آن را شناسایی و سپس دارایی خود را از آنها مصون دارد. اینکه بدانید یک بازار پرریسک است، کافی نیست؛ زمانی که شما قادر به شناسایی ریسکهای بازار، تحلیل آنها و یادگیری روشهایی برای عملکرد صحیح در آن شرایط باشید، جزو سرمایهگذاران موفق در بازار خواهید بود. ریسکپذیری ویژگی است که در کنار شناخت و آگاهی نسبت به همان ریسک میتواند برایتان قدرت به حساب بیاید.
9- باورهای خرافی
افراد ثروتمند به دارایی باد آورده اعتقادی ندارند و حداقل به آن امیدوار نیستند! آنها سعی میکنند به طور صحیح بابت خدمتی که ارائه میدهند، درآمد کسب کنند؛ ارزش کار خود را کم نمیکنند و سعی نمیکنند سر دیگران را کلاه بگذارند.
در کنار این روند، سرمایهگذاری و کسب درآمد از طریق چند کانال مختلف را امتحان میکنند تا بتوانند بخشی ثابت و بخشی متغیر برای درآمدشان ایجاد کنند. در اینجا منظور از ایجاد درآمد ثابت، تعیین سقف برای دریافتی نیست، بلکه مشخص بودن قیمت تعداد خاصی از خدمات است، گاهی کاری که شما انجام میدهید ورودی مالی خاصی را برایتان تامین میکند؛ این موضوع ثبات مالی است و میتواند مفید باشد.
اما از طرفی قانع بودن به آن شما را محدود میکند؛ بنابراین در این شرایط، به جای امید به پولهای باد آورده، کانالهای بیشتری را برای کسب درآمد ایجاد کرده و فکر خود را از محدودیتها، نشدنها و باورهای خرافی خالی کنید.
10- علاقهمندی
اگر شما کاری را انجام دهید که دوستش ندارید، همیشه منتظر تمام شدن آن هستید، از مسیر لذت نمیبرید و به جای تمرکز بر روی پیشرفت و بهتر شدن، بر روی خستگیها و زمان اتمام کار تمرکز میکنید. هدف اصلی شما باید از علاقهتان نشات بگیرد و سپس با توجه به امکانسنجی مسیر آن مدیریت شود.
شاید در میانه راه شما فعالیتها و سرمایهگذاریهای دیگری را برای تامین سرمایه انجام دهید، اما از آنجاییکه هدف اصلی را دوست دارید و رسیدن به آن برایتان خوشایند است، فراز و نشیبها خستهتان نمیکند. اگر هدف شما صرفا پول باشد، نمیتوانید یک موضوع را به عنوان هدف انتخاب کنید و ممکن است مدام از این شاخه به آن شاخه بپرید.
اگرچه ثروتمند شدن میتواند هدف باشد اما در واقع فعالیت و کسب و کارتان به این هدف معنا میبخشد و باعث میشود تا با امید و انگیزه در مسیر مورد علاقه خود قدم بردارید.
سخن آخر
همه میگویند: میخواهم پولدار شوم! اما وقتی میپرسیم برنامه شما برای پولدار شدن چیست؟ میگویند: نمیدانیم و یا میخندند و خیالبافی میکنند و هیچ اقدامی انجام نمیدهند. اما یک پولدار حقیقی، در ذهن خود ثروتمند است، تصویر را در ذهنش رسم میکند، برنامهریزی کرده و عمل میکند و هرگز در رابطه با برنامههای خود با افراد بیبرنامه و بیهدف صحبت نمیکند.
همه ما میتوانیم ثروتمند شویم، اما این پروسه از ذهن ما آغاز میشود؛ جمله معروفی است که میگوید: اگر ندانی به کجا میروی، چه فرقی میکند از چه مسیری بروی! افراد ثروتمند میداند که میخواهد به کجا برود، سعی میکند آگاهی خود را بالا نگه دارد و مسیر و چالشهای آن را شناسایی کند و در این شرایط رسیدن به موفقیت حتمی خواهد بود.