وقتی نام کتاب قدرت عادت (The Power of Habit) را میشنویم، ناخودآگاه بعضی عادتهای همیشگی برایمان یادآوری میشود. گویی در باطن خود با قدرت عادت آشنا هستیم، اما به آن توجهی نمیکنیم. کتاب قدرت عادت به ما یادآوری میکند که باید به عادتهای خود توجه کنیم، چرا که همین عادتها هستند که زندگی ما را میسازند. در ادامه این مطلب به بررسی محتوا و مطالعه خلاصه کتاب قدرت عادت یا همان نیروی عادت خواهیم پرداخت.
نویسنده کتاب قدرت عادت (The Power of Habit)
چارلز دوهینگ نویسنده کتاب قدرت عادت (The Power of Habit)، برای سالها به تحقیق و نویسندگی در حوزه کسب و کار پرداخته است و نوشتههای او به صورت مرتب در دو روزنامه لسآنجلس تایمز و نیویورک تایمز به چاپ میرسد. کتاب قدرت عادت چارلز دوهینگ در سال 2012 منتشر شد. این کتاب برای 6 هفته در صدر پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار داشت و از طرف دانشگاه هاروارد به عنوان یکی از تأثیرگذارترین کتابها برای مدیران انتخاب شد.
نویسنده کتاب قدرت عادت در سال 2013 موفق به دریافت جایزه پولیتزر نیویورک تایمز برای نوشتههایش در زمینه کسب و کار شد. اثر دوم نویسنده کتاب قدرت عادت، به نام «باهوشتر، سریعتر، بهتر» که در زمینه ارائه رمز و رازهای بهرهوری در زندگی و کسب و کار در سال 2015 به چاپ رسید، مانند کتاب قبلی مورد استقبال علاقهمندان این حوزه قرار گرفت.
حلقه عادت
اولین مبحثی که چارلز دوهینگ در کتاب قدرت عادت به آن میپردازد، «چرخه عادت» یا «حلقه عادت» است. حلقه عادت در واقع یک فرآیند ذهنی سه مرحلهای است که با ورود به هر مرحله و طی کردن آن، به سمت مرحله بعد هدایت میشویم. در نهایت انجام این سه مرحله برای ما تبدیل به عادت میشود و ما در حلقه عادت قرار میگیریم.
مرحله اول حلقه عادت: سرنخ
سرنخ، نشانه یا انگیزه، مرحله اول این فرآیند ذهنی و دلیل ورود ما به حلقه عادت است. در این مرحله ما کاری را برای نخستین بار انجام میدهیم و مغزمان پس تایید آن، انجام کار مورد نظر را در حالت اتوماتیک قرار میدهد. مثلا ما کار جدیدی را شروع کردهایم. برای چند روز در ساعات مختلف از خانه به سمت محل کار حرکت میکنیم. روز اول در مسیر یک قهوه تهیه میکنیم، روز دوم در محل کار صبحانه میخوریم و روز سوم در خانه و به همین ترتیب پس از چند روز به بهترین حالت میرسیم.
ممکن است بهترین حالت بیدار شدن در ساعت 7 و خوردن صبحانهای مختصر و سریع باشد. پس مغر ما انجام این کار را به صورت اتوماتیک میپذیرد. هیچ موقع زودتر بیدار نمیشویم که برای خود صبحانهای مفصل آماده کنیم! چرا که صرف صبحانه مختصر در روتین مغز ما ثبت شده است. میتوانیم 6:30 بیدار شویم و 30 دقیقه نرمش کنیم اما ما مرحله اول را پشت سر گذاشتهایم و بیدار شدن در ساعت 7 به صورت اتوماتیک رخ میدهد. در این زمان مرحله اول حلقه عادت (سرنخ) پشت سر گذاشته شده است.
مرحله دوم حلقه عادت: روتین
مرحله دوم حلقه عادت یا روتین، در ادامه مرحله اول رخ میدهد و در واقع مکمل آن است. در مرحله نخست انجام کاری برای ما تبدیل به یک رفتار اتوماتیک شد، حال این رفتار اتوماتیک از تعدادی فعل تشکیل میشود که به آن روتین میگوییم. مثلا هر روز صبح پس از بیدار شدن، قهوهساز را روشن میکنیم (فعل اول)، دندانهایمان را مسواک میزنیم(فعل دوم)، موها و صورتمان را مرتب میکنیم (فعل سوم) و در نهایت نوشیدن قهوه (فعل چهارم)، انجام میشود.
پس در این مثال، مرحله دوم حلقه عادت یا روتین، انجام 4 فعلِ روشن کردن قهوهساز، شستن داندانها، رسیدگی به سر و رو و نوشیدن قهوه است. دقت کنید که ما این مراحل را ناخودآگاه به ترتیب انجام میدهیم! و این شرایط به معنی طی کردن مرحله دوم حلقه عادت (روتین) است.
مرحله سوم حلقه عادت: پاداش
مرحله سوم حلقه عادت پاداش نام دارد و همانطور که از نام آن برمیآید، به معنی نتیجه و حسی است که از انجام آن دو مرحله قبل برای فرد حاصل میشود. پاداش سحرخیزی، به موقع رسیدن به محل کار است. پاداش روشن کردن قهوهساز، طعم و عطر دلچسب قهوه است. هر کاری که در مراحل یک و دو حلقه عادت انجام میشود، نتیجه را در مرحله سوم حاصل میکند که خوشنودی ذهنی را در پی دارد. به همین دلیل به مرحله سوم حلقه عادت، پاداش میگوییم.
دقت کنید که این موضوع همواره مثبت نیست. اگرچه در مثالهایی که ذکر کردیم، به مسائل روزمره پرداختیم و اشارهای به خوب و بد نشد، اما عادتها میتوانند مثبت یا منفی باشند و ذهن میتواند از انجام فعلی منفی احساس رضایت کند. این دقیقا همان جایی است که تصمیم به تغییر عادت میگیریم.
تغییر عادت
یکی از نقاط قوت کتاب قدرت عادت، بخش تغییر عادت است. حال که ما با حلقه عادت و چگونگی شکلگیری آن آشنا شدیم، باید بدانیم که چطور میتوان از این حلقه خارج شد و عادات را تغییر داد. چارلز دوهینگ در کتاب قدرت عادت به تغییر عادت تاکید میکند نه حذف آن؛ در حقیقت از نظر دوهینگ هر عادتی بنابه دلایلی شکل گرفته است و مادامی که دلایل پا بر جا هستند، حذف عادت ممکن نیست. از طرفی دلایل ما برای کارهایی که انجام میدهیم عموما تغییر نمیکند و پا بر جا است، پس باید عادات را تغییر دهیم.
در ادامه این موضوع را با مثالی درباره چارلز دوهینگ بررسی میکنیم. موضوع، عادت همیشگی چارلز دوهینگ برای خوردن شیرینی در عصر است. او هر روز عصر حدود 10 دقیقه یا همکارانش به گفتوگوی دوستانه میپرداخت و در این زمان کنار یکدیگر شیرینی میخوردند. او این ارتباط دوستانه را دوست داشت و نمیخواست آن را حذف کند، اما عادت خوردن روزی یک شیرینی برایش مضر بود. پس باید عادت شیرینی را تغییر میداد.
در این مثال مرحله اول که اقدام برای حضور در جمع دوستان است تغییر نمیکند. مرحله سوم هم که رضایت ذهن از این نوع ارتباط است، ثابت باقی خواهد ماند. ولی مرحله دوم یا روتین باید با چیز دیگری جایگزین شود. این شیرینی میتواند با یک خوراکی کمضررتر عوض شود و به مرور کاملا از بین برود. یا این که به یک باره از شیرینی صرف نظر شود. این موضوع به خود فرد بستگی دارد ولی به هر حال نتیجه آن، تغییر عادت شیرینی خوردن در عصر خواهد بود.
دقت کنید هر تغییر عادتی در ابتدا کمی انرژی میگیرد. ممکن است فرد در روزهای اول پس از نخوردن شیرینی احساس ضعف کند و در مجموع مقداری انرژی برای پذیرش این عادت صرف میشود. ولی پس از مدتی، عادت جدید نخوردن شیرینی جایگزین عادت خوردن آن میشود. از طرفی پاداش یا همان قرار عصرگاهی با دوستان و احساس خوشایند آن پابرجا است.
عادات سازمانی
از آن جایی که تمرکز نوشتههای چارلز دوهینگ بر حوزه کسب و کار است، در کتاب قدرت عادت (نیروی عادت) هم به این موضوع با عنوان عادات سازمانی میپردازد. از نظر چارلز دوهینگ نهادینه کردن عادات درست در هر سازمانی، باعث بهبود شرایط در شعاع آن موضوع میشود و این روند همینطور ادامه پیدا میکند. به عبارت دیگر در نظر بگیرید ما موضوعی با نام 10 داریم. حالا سعی میکنیم یک رفتار صحیح را حول محور موضوع 10 در قالب عادت سازمانی بین پرسنل رواج دهیم. پس از این که این رفتار جا افتاد، ناخودآگاه روی عملکرد موضوعات 9 و 11 (شعاع موضوع 10) هم تاثیر میگذارد و آنها را بهبود میبخشد.
حال اگر مدیر سازمان، این تاثیر را تقویت کند و سعی در ایجاد عادات سازمانی در موضوعات 9 و 11 هم داشته باشد، موضوعات 8 و 12 هم تحتالشعاع قرار میگیرند. این روال آن قدر ادامه پیدا میکند که ترویج رفتارهای و عادات مثبت تبدیل به یک روال میشود.
در کتاب قدرت عادت برای عادات سازمانی، مثال شرکت آلومینیوم آمریکا ذکر شده است. زمانی که پل اونیل به سمت مدیرعاملی شرکت آلومینیوم آمریکا رسید. روی امنیت محیط کار برای کارمندان به شدت تمرکز کرد. او روی عادات کلیدی پرسنل که خطرآفرین بود دست گذاشت و راهکارهایی را در این زمینه ارائه داد. وقتی بارزترین رفتار تغییر کرد، راه برای تغییر دیگر عادات سازمانی در حوزه امنیت باز شد. عادات یکی یکی اصلاح شدند و شرکت به حد بالایی از امنیت برای پرسنل رسید. این موضوع علاوه بر این که خوشنودی و رضایت پرسنل را در پی داشت، توجه دولت و سایر شرکتها را برای تامین امنیت به خود جلب کرد و تاثیرات آن در سطح جامعه مشخص شد.
اما تغییر عادات سازمانی در شرکت آلومینیوم به همین جا ختم نشد. رفتارهای سازمانی در این شرکت به قدری تغییر کرد که الگوها بازسازی شدند. به مرور روندها تسریع پیدا کردند و در نهایت تولید در یک بازه زمانی خاص بالا رفت، بدون این که نیروی جدیدی استخدام شده باشد یا دستگاهها ارتقا یافته باشند. البته تامین ایمنی کار هزینههایی در بر داشت، ولی بازخورد آن چند برابر بود و علاوه بر تامین هزینه، سود خوبی را برای این شرکت فراهم کرد.
پس اصلاح عادات سازمانی محدود به یک موضوع خاص نمیشود و با شناخت و برداشتن اولین قدم به درستی، مابقی روالها و عادات هم خودبهخود در مسیر صحیح قرار میگیرند. چارلز دوهینگ در کتاب قدرت عادت به صورت کامل و با مثالهایی قابل درک چگونگی تغییر و اصلاح عادات سازمانی را شرح میدهد.
سخن آخر
یکی از دلایلی که باعث شد به نوشتن خلاصه کتاب قدرت عادت یا همان نیروی عادت بپردازیم، ذکر دو جنبه علمی و عملی توسط چارلز دوهینگ است. در کتاب قدرت عادت به فرآیندهای ذهنی (در حوزه عادات)، از دید روانشناسان و به صورت علمی پرداخته شده است، سپس این فرآیندها در مثالهای قابل درک و معمولی بیان میشوند و این طرز نگارش و پرداختن به موضوع، یکی دیگر از نقاط قوت کتاب قدرت عادت به حساب میآید که درک آن را برای خواننده سادهتر میکند. پس از مطالعه این مقاله و آشنایی و تغییر عادتهای خود میتوانید، کتاب هفت عادت مردمان مؤثر را مطالعه کنید.