در این مقاله میخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که ثروتمندان چگونه پولدار شدند؟ برخورداری از قدرت ذهن و تفکر ویژگی مشترک تمامی انسانهاست، اما وجه تمایز افراد، در به کارگیری این ویژگی ذاتی است. اکثر افراد قدرت ذهن و تفکرشان توسط محیط خانواده، فرهنگ، تربیت و… شکل میگیرد و شاید بر همین اساس عمری را سپری کنند، بدون آنکه بخواهند نگرش خود را در جهت اهداف و خواستههایشان تغییر بدهند اما همیشه استثنا هم وجود دارد.
به گفته جان ماکسول؛ نویسنده و سخنران حرفهای آمریکایی در حوزه رهبری: « افراد موفق و ناموفق در تواناییهایشان تفاوت زیادی ندارند. تفاوت آنها در تمایلشان برای دستیابی به ظرفیتهایشان است.» تفاوت انسانهای عادی با ثروتمندان و همچنین تفاوت پولدار و ثروتمند، دقیقاً در همین نکته خلاصه میشود. اینکه ثروتمندترین افراد تاریخ، ثروت خود را با تفکرشان به دست میآورند.
افرادی که میتوانند ذهن خود را به یک ذهن ثروت ساز تبدیل کنند و اختیار آن را در دست بگیرند کسانی هستند که اگر بارها در زندگی به ورشکستگی مالی برسند، دوباره در زمانی کوتاهتر از قبل به اوج خود برمیگردند.
وجه تمایز افراد پولدار و فقرا در چیست؟
همه ما بارها داستان شکستها، طردشدنها، پشتکارهای افراد ثروتمند را، برای رسیدن به موفقیت شنیدهایم. افرادی که ساعتها، روزها، ماهها و سالهای بسیاری را، برای یافتن اهداف سنجیده و حساب شده خود صرف کردهاند. در واقع استقامت و لجاجتشان مسبب استاد شدن در کارشان بود. اما عامل درونی و محرک اصلی که باعث میشود شخصی در راه رسیدن به آنچه میخواهد تا این اندازه استقامت بورزد چیست؟
همانطور که گفتیم، وجه تمایز مردم ثروتمند از مردم معمولی، عوامل ذهنی این دو گروه است. میلیونر خودساخته «هار واکر» در کتاب خود « اسرار ذهن میلیونر» به کنشهایی که در ذهن افراد ثروتمند رخ میدهد اشاره کرده است. کنشهایی که به افزایش پول و جذب ثروت میانجامد. و در ذهن افراد معمولی وجود ندارد.
رابرت کیوساکی نیز در کتاب پدر پولدار، پدر فقیر به تفاوت طرز فکر این دو گروه اشاره کرده است. همچنین استیو سیبولد، نویسندهی کتاب «ثروتمندان چطور فکر میکنند؟» سی سال با ثروتمندان جهان مصاحبه کرده است، تا بفهمد که چه چیزی آنها را از بقیه متمایز میکند و ثروتمندان چگونه پولدار شدند. او نیز معتقد است این تفاوت بیشتر به طرز فکر آنها برمیگردد.
برای پاسخ دادن به سوال ثروتمندترین افراد تاریخ چگونه پولدار شدند؟ در ادامه چند مورد از تفاوتهای ذهن افراد فقیر با ثروتمند را بیان میکنیم.
تفاوت ذهنیت افراد ثروتمند و فقیر در چیست؟
ثروتمندان باور دارند خودشان سازنده زندگی خودشان هستند؛ اما افراد فقیر فکر میکنند زندگی برایشان تصمیم میگیرد.
ثروتمندان فرصت برنده شدن را میبینند و دنبال میکنند؛ اما افراد فقیر تنها تلاش میکنند تا نبازند.
ثروتمندان فکرهای بزرگ در سر دارند و افراد فقیر، فکرهای کوچک!
افراد پولدار بر اساس نتیجه کارشان پول دریافت میکنند؛ اما انسانهای فقیر بر اساس وقت و زمانی که میگذارند.
افراد پولدار از پولشان کار میکشند و در اصل پول برای آنها کار میکند؛ اما افراد فقیر برای پول کار میکنند.
انسانهای ثروتمند برای پیشبرد کارهایشان از دیگران کمک میگیرند. اما انسانهای فقیر نمیتوانند به خوبی از دیگران کمک بگیرند و یا داد و ستد داشته باشند.
انسانهای ثروتمند مدام به دنبال بهبود مهارتهایشان هستند و در راه افزایش مهارتهایشان پیوسته آموزش میبینند. اما انسانهای فقیر، لزومی برای یادگیری مهارت در خود نمییابند.
پولدارها اول راحتی خودشان را در نظر میگیرند؛ در مقابل فقرا به فکر دیگران و ملاحظه احوال دیگران هستند.
افراد ثروتمند با افراد موفق و دارای انرژی مثبت معاشرت و رفت و آمد میکنند؛ اما افراد فقیر با انسانهای منفی و ناموفق نشست و برخاست دارند.
ثروتمندان بر روی ارزش کاری که انجام میدهند تمرکز میکنند؛ اما افراد فقیر تنها بر روی درآمدشان متمرکز هستند.
فقرا به شانس بسیار اعتقاد دارند و در آرزوی این هستند که روزی شانس درب خانهشان را میزند و یک شبه راه صد ساله را میروند؛ اما ثروتمندان به کار و فعالیت خود اطمینان دارند و بر آن تکیه میکنند.
پولدارها الزاماً سواد و علم دانشگاهی را راه پول درآوردن نمیدانند؛ ولی فقیران معتقدند برای داشتن پول زیاد باید سواد بالا داشت.
ثروتمندان فقط به آینده فکر میکنند. حتی کاری که در حال حاضر انجام میدهند برای آیندهشان است؛ در صورتی که فقرا به حال و گذشته فکر میکنند و نگران آینده نامشخص هستند.
پولدارها نگران کم شدن پولشان نیستند، چون میدانند اگر روزی تمام پولشان هم از دست برود، دوباره آنرا به دست میآورند؛ ولی فقرا ترس از دست دادن پول دارند و این سبب میشود از داشتن آن لذت نبرند و در آخر هم آن را از دست بدهند.
فقرا برای پول درآوردن کاری که دوست ندارند را از روی اجبار انجام میدهند؛ در مقابل ثروتمندان کاری که دوست دارند را در کمال لذت و آرامش انجام میدهند.
پولدارها همیشه از خودشان و نتیجه کارشان توقع بالایی دارند، ولی فقرا فکر میکنند کم توقع بودن حسن است.
افراد فقیر، از همه پولدارها بدشان میآید؛ ولی پولدارها با هر شخصی که از لحاظ اخلاقی و رفتاری با آنها متناسب است همنشینی میکنند.
فقرا دائماً در خرج کردن صرفهجویی میکنند؛ ولی پولدارها از پول خرج کردن نمیترسند.
پولدارها اهل ریسک هستند؛ ولی فقرا میترسند و ترجیح میدهند که ریسک نکنند.
ثروتمندان زندگی پر هیجان و پور شور را دوست دارند؛ اما افراد فقیر زندگی یکنواخت و با آرامش را ترجیح میدهند.
فقرا بعد از انجام تمام کارهایشان و در آخر همه امور، به سلامتی خود اهمیت میدهند.؛ ولی برای پولدارها سلامتی حرف اول را میزند.
ثروتمندان اول از همه پول را برای خرید دارایی خرج میکنند و مدام به سرمایهشان اضافه میکنند و در آخر، باقیمانده پول را صرف مخارج و هزینههای جاری میکنند.
ثروتمندان زمانی که درآمدشان بسیار بیشتر از هزینههایشان باشد، دست به خرج کردن میزنند.
ثروتمندان از قانون 4 درصد استفاده میکنند. این قانون بدان معنی است که سالیانه بیش از 4 درصد از کل ثروتشان را خرج نمیکنند.
ثروتمندان از وام گرفتن نمیترسند و فرق بین وام خوب و وام بد را میدانند. وام خوب، آن است که اقساط آن توسط دیگران و فعالیتشان پرداخت شود. وامی که اقساطش توسط خود شخص پرداخت شود، وام بد است.
ثروتمندان همیشه درصدی از درآمد یا عایدی که به دست میآورند را برای سرمایهگذاری مجدد کنار میگذارند و این کار را بهطور مرتب و مداوم تکرار میکنند و به قولی پول روی پول میگذارند؛ اما فقرا تنها به درآمدی اندک که کفاف مخارج روزمرهشان را با آن بگذرانند راضی هستند.
یک شخص ثروتمند شاید 5 یا 10 منبع درآمد مختلف داشته باشد و قطعاً بیش از یک منبع برای درآمدزایی دارند واکثرا در بازار سهام و اوراق بهادار سرمایهگذاری میکنند.
با توجه به آنچه گفته شد باید در ابتدا پولدار شدن را در ذهن خود باور و تثبیت کنید، تا در زندگی خود به آن دست یابید و آن را با تمام وجود احساس کرده و از آن لذت ببرید. ساخت نگرش درست نسبت به هدف و خواستهتان اولین قدم در راه پولدار شدن است. اگر در ذهن خود پولدار بودن را باور کنید و با نگرشی مثبت به آن ایمان داشته باشید، بیتردید به آن خواهید رسید.
مرحله بعد از تغییر ذهنیت، تغییر عادتهاست. میلیونرها عاداتی دارند که بر اجرای آن پایبند و مصمم هستند و اگر آسمان به زمین بیاید، این عادات را ترک و یا در انجامشان کوتاهی نمیکنند. رفتارهای بد و عاداتی مانند؛ زمان را برای مسائل بیهوده سپری کردن، نداشتن مطالعه، نداشتن برنامهریزی ، نداشتن مداومت برای انجام کارها و یا حتی خورد و خوراک و خواب نامناسب، شما را از رسیدن به اهدافتان دور میکند. برخی از عادات میلیونرها به شرح زیر است.
عادتهای ثروتمندان تاریخ
پولدارها، حداقل چهار بار در هفته ورزشهای هوازی انجام میدهند.
ثروتمندان، روزانه نیم ساعت تا یک ساعت و یا بیشتر مطالعه مرتبط با حوزه فعالیت خود دارند. به یاد داشته باشیم، ثروتمندان عاشقانه مطالعه میکنند.
ثروتمندان، در راه سفر یا رفتن به محل کار کتابهای صوتی گوش میکنند.
افراد پولدار، معمولاً دفتری دارند که در آن فهرستی از کارهایی روزانه خود را یادداشت میکنند.
والدین ثروتمندان در ماه چند کتاب برای فرزندانشان میخوانند، درحالیکه والدین در خانواده فقیر برای اطلاعات خودشان هم بسیار کم مطالعه میکنند.
ثروتمندان تماسهای تلفنی بیشتری برای تبریک مناسبت روز تولد برقرار میکنند.
افراد ثروتمند اهداف خود را یادداشت میکنند و به رسیدن به آن اهداف پایبند هستند.
ثروتمندان میگویند که در سرشان چه میگذرد و به چه چیزی فکر میکنند، درحالیکه انسانهای فقیر درباره افکارشان حرفی نمیزنند.
افراد ثروتمند در ماه حداقل ۵ ساعت از وقت خود را در سرچ اینترنت میگذرانند.
ثروتمندان روزانه یک ساعت یا کمتر وقت خود را صرف تماشا کردن تلویزیون میکنند اما افراد فقیر روزانه زمان زیادی را صرفه برنامههای تلویزیون میکنند. برخی از ثروتمندان حتی در خانهشان تلویزیون ندارند و معتقدند که این یک تفریح بیهوده است.
ثروتمندان دنیا، سحرخیزند. آنها تقریباً سه ساعت قبل از شروع برنامههای روزانه خود از خواب بیدار میشوند.
سخن آخر
آنچه در بالا بیان شد، اطلاعات و آمار جالبی از سبک زندگی ، عادات، نوع نگرش و تفکر ثروتمندان تاریخ بود. این نگرشها و عادات است که باعث موفقیت پیوسته این گروه اندک از افراد جامعه شده است. اکثریت مردم به اتفاق، تنها آرزوی ثروتمند شدن را در دل دارند و تنها گاهی درباره آن صحبت میکنند. در صورتی که، اگر بخواهند وارد دایره موفقیت بشوند و آن را تداوم ببخشند، لازم است نکات بالا را مو به مو انجام دهند.