عبارت «ابتکار عمل چیست؟»، عبارتی نیست که بتوان مفهوم آن در قالب یک کلمه و یا عبارت کوتاه توضیح داد. اما به صورت کلی، داشتن خلاقیت و نوآوری در انجام یک کار را ابتکار عمل میگویند. اگرچه کلمه «ابتکار» به تنهایی، به معنای ارائه چیزی جدید هم میباشد، اما ابتکار عمل معمولا به انجام دادن یک کار با روشی جدید، ارائه راه حلی نوین، داشتن ایدههای جدید در راستای تسهیل فعالیتهای قبلی، گفته میشود.
ابتکار عمل، یکی از آن ویژگیهایی است که معمولا در دوران کودکی در افراد شکل میگیرد. اگرچه در بزرگسالی نیز میتوان آن را در شخصیت خود تقویت کرد؛ اما این کار کمی مشکل است؛ روانشناسان همواره تاکید میکنند که با افزایش اعتماد به نفس کودکان، اجازه اظهارنظر دادن، شریک کردن آنها در امور، تقویت حس کنجکاوی و ارائه پاسخ درست به سوالاتشان، سرکوب نکردن کودک، اجازه انجام دادن کارها به شکل دلخواهشان و… میتوان ویژگیهایی چون خلاقیت و ابتکار عمل در وجود آنها را تقویت کرد که در آینده در زندگی شخصی و اجتماعیشان نیز نمود خواهد داشت.
در ادامه به بررسی بیشتر این ویژگی در افراد، ارتباط ابتکار عمل با موفقیت و چگونگی پرورش آن در بزرگسالی، نحوه به کارگیری آن در موقعیت اجتماعی و به خصوص در محیط کار خواهیم پرداخت.
ارتباط ابتکار عمل با موفقیت
در گذشته افراد فکر میکردند که موفق شدن، تنها نصیب نخبگان میشود! آنها موفقیت را منوط به اختراع، اکتشاف و یا رسیدن به درجات علمی عالی میدانستند. اگرچه داشتن ابتکار عمل یکی از ویژگیهای مخترعان و مکتشفان است و مطالعه زیاد و بالا رفتن میزان علم و دانش میتواند در تقویت این ویژگی موثر باشد، اما لزوما تمامی مبتکران جزو نخبگان نبودهاند.
به عبارتی تمامی نخبگان به موقعیتهای اجتماعی بالا و موفقیت در جامعه دست نمیابند؛ اما کسانی که در انجام امور ابتکار عمل دارند، همواره مورد توجه جامعه قرار میگیرند و معمولا موفقیت را خصوصا در حوزه کسب و کار تجربه میکنند.
ما این موضوع را در شغلهایی که در جامعه رواج دارند، بیشتر مشاهده میکنیم. رستورانهای بسیاری در سطح کشور فعالیت میکنند، علاوه بر کیفیت، و دیگر ویژگیهایی که به مرور موجب شهرت رستوران میشود؛ تعدادی از آنها به خاطر انجام یک کار خلاقانه به سرعت شهرت خوبی پیدا کردهاند.
اولین فستفودی که با شعار «پیتزای خودتان را خودتان بسازید»، اولین بستنی فروشی که طعمی چون «لیموترش» را تولید کرد، اولین تاکسیهای اینترنتی و… را در نظر بگیرید. مثلا مشاغل اینترنتی و تاکسیهای تلفنی برای سالها وجود داشتند، اما تاکسیهای اینترنتی یک ایده جدید بود و به موفقیت بالایی هم دست یافت. حتما برنامهنویس این طرح از دانش بالایی برخوردار بوده؛ اما ارائهدهنده آن، لزوما دانش بالایی نداشته و خلاقیت و داشتن ایده نو ویژگی اصلی آن فرد بوده است.
مثالهای بالا، موارد کلیتری بودند که همه ما با آنها برخورد داشتهایم و برایمان ملموس و قابل درک است؛ اما ابتکار عمل تنها به انجام یک کار خیلی خاص محدود نمیشود و در جزئیترین مسائل نیز کاربرد دارد و در واقع همین ویژگی است که میتواند یک کار ساده را به عملی خلاقانه و خاص تبدیل کند و عامل موفقیت، یک فرد، یک کسبوکار و حتی یک جامعه شود.
پرورش ابتکار عمل در بزرگسالی
در ابتدا لازم است به این موضوع اشاره کنیم: زمانی که شما میخواهید یک ویژگی را در خود پرورش دهید، ابتدا باید بپذیرید که به اندازه کافی از آن بهرهمند نیستید و همچنین هدف شما تنها گلایه و سرزنش خود نیست، بلکه هدفتان واقعا ایجاد تغییر است. پس از پشت سر گذاشتن این مرحله، با انجام تعدادی فعالیت ساده اما مستمر میتوانید به راحتی ابتکار عمل را در خود پرورش دهید؛ در ادامه تعدادی از آنها را شرح میدهیم.
- سبک زندگی: این مورد شامل تغذیه، ورزش جسمی و فکری، استراحت، طرز فکر، سرگرمیها و افرادی که با آنها معاشرت میکنید، میشود. گاهی عدم ابتکار ما مربوط به لایفاستایل و دچار شدن به روزمرگی است که با انجام تغییر در آنها، میتوانیم این روند را تغییر دهیم.
حتما شنیدهاید که عقل سالم در بدن سالم، بنابراین در ابتدا سعی کنید جسم خود را تقویت کنید تا خستگی، موجب عدم تمرکز شما نشود، تغذیه مناسب نیز میتواند نقش موثری در این بخش داشته باشد، اگر سبک زندگیتان باعث میشود که همواره کسل و بیانگیزه باشید، هرگز نمیتواند از خود توقع خلاقیت داشته باشید.
علاوه بر ورزش جسم، ذهن نیز نیاز به ورزش دارد. شما وقتی به کاری مشغول میشوید، در ابتدا احتمالا آن را میآموزید، انجام کار در ابتدا از شما تلاش و دقت بیشتری میطلبد، اما به مرور تبدیل به روزمرگی شده و ذهنتان به صورت عادت آن را انجام میدهد و در این صورت شما نیاز دارید ذهن خود را به چالش بکشید. حل کردن جدول، حفظ کردن شعر، یادگیری یک زبان جدید و… میتوانند انتخابهای خوبی باشند.
استراحت دادن به جسم و روح یکی از نیازهای تمامی انسانها است. فعالیتهای زیاد جسمی و خستگی باعث میشود شما تنها به اتمام کار بیاندیشید نه تغییر آن، خستگی فکری، دغدغههای روانی نیز همین تاثیر را دارند؛ داشتن برنامه منظم برای استراحت، پرداختن به فعالیتهایی مانند یوگا و مراقبه، کمک شایانی برای خروج از این حالتها خواهند کرد.
در نهایت اگر سرگرمی شما تنها دیدن سریالهایی است که خود در انتخاب آنها نقشی نداشتهاید و هرگز شما را به فکر فرو نمیبرند؛ اگر با افرادی که به شدت به روزمرگی دچارند و زمان معاشرت با آنها تنها تعدادی حرف تکراری را رد و بدل میکنید و از هیچ چیزی در سرگرمیها و معاشرتهای خود به وجد نمیآیید، نیاز به یک تغییر اساسی در این بخشها دارید.
- هدفگذاری: داشتن هدف در زندگی، ناخودآگاه باعث پرورش ابتکار عمل در شما میشود. وقتی هدف داشته باشید، در راستای رسیدن به آن تلاش میکنید، سعی میکنید بیشتر مطالعه کنید و با افراد موفق در آن زمینه ارتباط برقرار کنید، دانش و تخصص خود را افزایش دهید، دنبال راههای میانبر و صرفهجویی در زمان میگردید، بسیاری از اوقات برای برنامهریزی بهتر به یادداشت برداری، ترکیب ایدهها با یکدیگر و… میپردازید.
تمامی این کارها شما را در مسیر تبدیل شدن به فرد خلاق قرار میدهند. افرادی که هدف دارند و به صورت جدی برای رسیدن به آن تلاش میکنند، به صورت ناخودآگاه کارهای خلاقانه انجام میدهند و ابتکار عمل در آنها پرورش میابد.
- افزایش اعتماد به نفس: اگرچه مبحث «اعتماد به نفس» بسیار پیچیده است و نمیتوان به راحتی و بدون تخصص به آن پرداخت، اما باید بدانید که لزوم داشتن ابتکار عمل، برخورداری از اعتماد به نفس است. اگر شما ایده جدیدی داشته باشید اما نتوانید آن را بیان کنید، خلاقیتتان نمودی نخواهد داشت.
اگر شهامت شروع کردن ندارید، اگر همیشه میترسید که شکست بخورید و یا ایده شما مورد تمسخر قرار بگیرد، میتوانید مشکل را در اعتماد به نفستان جستوجو کنید. عدم برخورداری از اعتماد به نفس باعث میشود که ما ایده خود را تنها در ذهنمان نگه داریم و همواره منتظر پیش آمدن موقعیتی برای بیان و یا عملی کردن آن باشیم، که اتفاقا آن موقعیت باید توسط خودمان ایجاد شود!
حل کردن مشکل اعتماد به نفس با کمک مشاوران و روانشناسان این حوزه، یکی از ضروریترین کارهایی است که برای استفاده از تواناییهای خود و یافتن جسارت عملی کردن ایدهها، باید به آن بپردازیم.
ابتکار عمل در محیطهای اجتماعی و محل کار
ابتکار عمل در محیطهای اجتماعی از مواردی است که به موقعیت اجتماعی فرد هم بستگی دارد. البته همانطور که در قبل ذکر شد، داشتن اعتماد به نفس و تخصص از ویژگیهایی هستند که باعث میشود شما به اصطلاح حرفی برای گفتن داشته باشید و از جسارت لازم برای صحبت کردن برخوردار باشید.
اما این موضوع به داشتن همین دو ویژگی ختم نمیشود. به عنوان مثال محیط کاری را در نظر بگیرید که مدیر آن فردی انعطافپذیر و متفکر است. این شخص در زمان برخورد با مشکلات مختلف جلساتی که تحت عنوان «طوفان فکری» شناخته میشوند برگزار میکند. هدف از برگزاری طوفان فکری صرفا رسیدن به یک راه حل جامع و کامل نیست.
طوفان فکری یعنی فرصت دادن به افراد برای بیان کردن تمامی ایدهها، راه حلها و هر موردی که شاید بتواند نقشی در شکلگیری راه حل موثر در ذهن افراد تصمیمگیرنده داشته باشد. این مدیر از ابتکار عمل استقبال میکند و در کنار استفاده از روشهای قدیمی ثابت شده، ایدهها و روشهای جدید را هم به کار میگیرد و یا حداقل آنها را شنیده و در صورت خام بودن، سعی میکند با اصلاح و تقویتشان به بهترین شکل از آنها استفاده کند.
اما در مقابل مدیری که هرگز حوصله شنیدن راههای جدید را ندارد؛ پرسنل خود را صرفا به خاطر پایینتر بودن جایگاه اجتماعی، در حد اظهار نظر نمیداند! و برای حل مشکلات فقط به سراغ روشهای قدیمی میرود را در نظر بگیرید. این فرد نه تنها خود فاقد خلاقیت است، بلکه ابتکار عمل را در کارکنان از بین میبرد و از آنها میخواهد همانند یک ربات فقط به یک سری فعالیت مشخص بپردازند.
این موضوع میتواند برای هر دو طرف پرسنل و مدیر نتایج منفی در پی داشته باشد؛ ایدههای پرسنل بارها مدیران را پرداخت هزینههای گزاف برای حل کردن یک مشکل نجات داده است و از طرفی کار کردن در یک محیط پویا باعث میشود که کارکنان در تمامی ابعاد زندگیشان تبدیل به افرادی خلاق و مبتکر شوند.
اما طرف دیگر ماجرا مربوط به زمانی است که شما خود در محیط کارتان دچار روزمرگی شدهاید و در واقع مقصر عدم داشتن ابتکار عمل، خودتان هستید؛ نه صرفا محیط یا مدیر و…! برای خلاصی از این حالت بهتر است تغییری در نحوه کار خود ایجاد کنید.
اگر همواره تعدادی کار ثابت را انجام میدهید، سعی کنید چند مورد جدید که همکارانتان آنها را انجام میدهند، بیاموزید؛ سعی کنید در کار مشارکت داشته باشید و ابعاد دیگر کارتان را بیاموزد و از دید آنها به کار بنگرید؛ شاید در این بین مواردی را ببینید که تاکنون از وجود آنها بیخبر بودید و این کار شما را به وجد میآورد و همین موضوع میتواند جرقهای در ایجاد تفکرات جدید باشد.
خودتان را به جای پرسنل، عضوی از یک تیم بدانید که کوچکترین پیشرفتی در هر بخش آن، در زندگی شما نیز موثر خواهد بود. سعی کنید برای پذیرش مسئولیتهای جدید آماده باشید و از این مورد فرار نکیند! مسئولیت جدید شما را به فکر وامیدارد؛ چگونه باید آن را انجام دهم؟ چگونه وقت خود را بین چند وظیفه تقسیم کنم؟ کوتاهترین راه برای رسیدن به نتیجه مطلوب چیست؟ این فکرها باعث میشوند که در کار خود ابتکار عمل داشته باشید.
در رابطه با کاری که انجام میدهید کنجکاو باشید؛ البته نه به این معنی که برای دیگر همکاران و یا مدیرتان سوتفاهیم ایجاد کنید! بلکه سعی کنید هدف از انجام کارها را بدانید، اگر روش کوتاهتری برای رسیدن به آن هدف دارید بیان کنید؛ حتی اگر با آن مخالفت شد نترسید، خجالت نکشید و برای همیشه از صحبت کردن در محل کارتان ناامید نشوید و اجازه ندهید کسی اعتماد به نفستان را هدف بگیرد.
سخن آخر
ابتکار عمل از آن ویژگیهایی نیست که بخواهید عدم برخورداری از آن را به گردن ویژگیهای ذاتی خود بیندازید. این موضوع که ابتکار عمل، به نوع تربیت، رفتار والدین و زندگی اجتماعی در دوران کودکی وابسته است، کاملا صحیح میباشد و اصلا نمیتوان آن را انکار کرد.
اما اگر امروز ما بدانیم که در این بخش ضعف داریم و برای رفع آن هیچ کاری نکینم، مقصر آن از این لحظه به بعد خودمان هستیم. برای آنچه تاکنون اتفاق افتاده و از دست دادهایم نمیتوان کاری کرد، ولی آنچه در پیش رو است را میتوان تغییر داد.
بدترین کاری که میتوان انجام داد، سرزنش کردن خود، والدین، اجتماع و… است؛ این کار علاوه بر حل نکردن مشکل، موجب تلف شدن انرژی ما میشود، در صورتی که میتوانستیم این انرژی را در راه کسب ویژگی مذکور صرف کنیم. بنابراین اگر فکر میکنید به اندازه کافی ابتکار عمل ندارید، سعی کنید با تغییر سبک زندگیتان، رعایت موارد ذکر شده در بالا و مراجعه به متخصصان این حوزه ویژگی ابتکار عمل را در وجودتان تقویت کنید.